رها کوچولورها کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره
پیوندعشق ماپیوندعشق ما، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره

رها سفید برفی مامان وبابا

سی وچهار ماهگی دخترم وسفر به آنتالیا

1395/3/15 13:54
نویسنده : مامانی
401 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم .......

فرشته دوست داشتنی ام

چه خوبه که دارمت .........

چه خوبه که گرمای وجودت برام جون تازه میده

چه خوبه که مادری را با تو لمس کردم ..........

فرزندم همیشه بهترین باش ..........

گل نورسته من سی و چهار ماهگیت مبارک.............

واما سفرنامه آنتالیا.............

عزیزم ما شش خرداد ماه صیحگاه ساعت چهار وربع پرواز داشتیم یه توقف کوتاه در قیصریه اونم به خاطر اینکه پرواز مستقیم از تبریز به مقصد آنتالیا قدغنه سپس یه پرواز دیگه ساعت هشت به فرودگاه انتالیا رسیدیم ....

بعد نیم ساعت ترانسفر اومد سراغمون ومارو برد به هتلمون که " گرند پارک لارا" بود

بعد دو ساعت لابی نشستن اتاقمون رو تحویل گرفتیم والیته قبل از این کار یه صیحانه مفصل تو هتل خوردیم

عصر به پاساژ رفتیم وخرید کردیم

پاساژهایی که رفتیم ...... پاساژ شیمال      مارک آنتالیا          و پاساژتراسیتی که بیشترین خریدمون از اونجا بود

دوروز اول بیشتر صرف خرید شد وپنج روز بعد برناممون شامل

صبحانه......استخر.........ناهار...........استراحت.............شهر بازی واستخر .....شام ودر نهایت دیسکو بود

دختر نازم طی سفر خیلی خستم کردی با شیطونیات وخیلی هم لجباز شده بودی برنامه جیش هم که کلا به هم خورده بودتعجب

واما سفر ما به روایت تصویر ..............

بدو ورود ...فرودگاه آنتالیا:

داریم میریم هتل

مهد کودک هتل وشکلک مینی موس

همه این تصاویر مربوط به حیاط مهد کودک هتله که عصرها برای بازی میرفتیم

اینجا یه جای بازی برای کوچولو ها در ساحل هست که شما حتی خاله بازی هم کردی

واما ساحل دریا

شن بازی دخترم با بابایی

اینم از استخر هتلمون.......

روز های اول چون سرما خوردگی داشتی با بیکینی نرفتی روزهای بعد قرطی بازی ردی با بیکینی رفتی استخر.......

اینم چند تا عکس از جاهای مختلف هتلمون..........

 

خستگی رها بعد از خرید روز اول

واما بازم شیطونی وآب تنی

 

اجرای برنامه برای بجه ها در هتل

اولش اصلا نزدیک نرفتی ولی بعدا رفتی وانجام دادی.......

چند تا عکس در پاساژ مارک انتالیا

یه سلفی از من ودخترم .......

تعامل دخترم با یک دختر المانی

شنای دخترم با مامانی

دخترم روز آخر.....

تنه درختهای هتلمون

جی جی های دخترم که واقعا برای انتخاب وست کردن وخریدش زمان زیادی صرف کردیم..........

عزیزم یه چند تا از عکسهات اماده نبود که بعدا برات میذارم..........

 

پسندها (2)

نظرات (2)

omid
18 خرداد 95 13:45
از وبتون خيلي خوشم اومد ، موفق باشين
بابای ملیسا خانم ناناز
7 تیر 95 16:17
با سلام . ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات ، این حقیر : بابای ملیسا خانم ناز و خوشگل ، وبلاگ دخترم رو با عکسهای سفر به شمال و شهر بازی به روز کردم . خیلی خوشحال می شیم با تشریف فرمائی خودتون مزین کنید و کلبه مجازی دخترم رو با گذاشتن یک نظر و یادگاری جلوه زیبای ماندگار بدید. منتظر شما هستیم.