رها کوچولورها کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره
پیوندعشق ماپیوندعشق ما، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

رها سفید برفی مامان وبابا

اولین ختم وعاقبت آن:

  دردونه مامان متاسفانه جمعه هفته پیش بابابزرگ هلیا جون به رحمت خدارفت وسط هفته یعنی دوشنبه باهم رفتیم مسجدواسه مراسم ختم ............ خوشگل مامان ازصدای عزاداری که پخش میشد خیلی ترسید بالاخره من هم فراررو برقرار ترجیح دادم وبرگشتم خونه توراه برگشت بغلم لالاکردی اونم چه لالایی    یه لالایی خیلی دنج وطولانی شیرروهم چنان هول هولکی خوردی که احساس کردم بیشترگریت به خاطر گرسنگی بود عاشق اون چهره معصومتم وقتی میخوابی بهترازفرشته هایی .... ...
20 فروردين 1393

سوغاتی های بابا :

حبه انگورمامان بابایی همین روزهایه مسافرت یک روزه رفته بود که این سوغاتیهارو زحمت کشیده واست خریده دست بابای گل ومهربونت درد نکنه ...... به نوعی اولین سوغاتی هم واسه عسلم محسوب میشه  ازچراغ خواب خیلی خوشت اومدتواتاق تاریک روشن کردم ونشونت دادم چنان غرق تماشا بودی که نگو مامان فدات شه عزیزم ...... ...
20 فروردين 1393

یادگاری کاشان :

خوشگلم وقتی پنج ماهه توشکم مامان بودی عیدرفتیم اصفهان یه سرم به کاشان زدیم این عروسک رو باباداود مهربون از کاشان واست خرید ... خیلی ازش خوشت میاد ...... ...
20 فروردين 1393

سنگهای چشم زخم :

  نازمامان اینا سنگهاییه که واست ازقم خریدیم شامل سنگ عقیق فیروزه ومهرپنج تن و..... ایناروتا چهارماهگی میزدم به لباست ولی یه کم بزرگترکه شدی میکشیدی درشون می اوردی ترسیدم بذاری دهنت دیگه نزدم .... ...
20 فروردين 1393

عکسهایی از ماه ششم

قربون خال پس گردنت ماه دخترم : فدات شم که به شاخکهای این کرم خاکی همیشه گیر میدی : اااااه مامانی چقدرازم عکس میگیری :  مامانی ول کن نیستی که :   ...
20 فروردين 1393