رها کوچولورها کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره
پیوندعشق ماپیوندعشق ما، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره

رها سفید برفی مامان وبابا

گفتگوی خدا با کودک

کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و پرسید: “ می‌گویند فردا شما مرا به زمین می‌فرستید اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می‌توانم برای زندگی به آنجا بروم؟ ”خداوند پاسخ داد: “ از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفته‌ام او از تو نگهداری خواهد کرد.اما کودک هنوز مطمئن نبود که می‌خواهد برود یا نه: “ اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.” خداوند لبخند زد: “ فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.&rdquo...
24 بهمن 1392

خاطراتی ازشیرخوردن رهام

  رهای من وقتی وابستگیش به شیرخودم زیادبود موقعی که شیر میخوردی یه دست دیگت که آزاد بود رو هوا میچرخوندی به چشام زل میزدی حتی یه ثانیه هم هواست جای دیگه نمیرفت انگارفکرمیکردی اگه نگام نکنی منم دیگه بیخیال میشم وبهت شیر نمیدم ..... بعضی وقتها هم بادوتا دستت بازی میکردی. ایناشاید خیلی ساده به نظر بیان ولی دل مامانی واسه همین کارهای ریزت ضعف میکرد احساس میکردم بهترین صحنه ها رو دارم تماشامیکنم صحنه های رمانتیک وعالی شبها وقتی خیلی گرسنت میشه تا شیشه شیررو میذارم دهنت اون شونه های نازک ونازتو بالا میندازی انگار میخوای همه حواستو جمع کنی اونقدر بامزه میشی دلم میخوادبخورمت .... ...
24 بهمن 1392

مراقب باش

دخترم رهاااا    : سه چیز را با احتیاط بردار:قدم،قلم،قسم   سه چیز را پاك نگه دار:جسم،لباس،خیال   از سه چیز كار بگیر:عقل،همت،صبر   از سه چیز خود را نگه دار:افسوس،فریاد،نفرین كردن   سه چیز را آلوده نكن:قلب،زبان ،چشم   سه چیز را هیچ وقت فراموش نكن:خدا،مرگ،دوست خوب   ...
21 بهمن 1392

عذرخواهی از رهای فندقم

رهای مامان : عزیزم عذرمیخوام که دیرپای وبلاگت نشستم گلم دودلیل عمده داشتم یکی اینکه دوران بارداری کمردردشدید امان نداد پای  کامپیوتربشینم دوم اینکه بعدازتولدت اوایل مشغله بچه داری وبعدمدتی ناناز مامان دلم نمیومدحتی یه لحظه لذت درکنارت بودن رابانشستن پای کامپیوترعوض کنم .. موقع خوابت هم کارهای روزمره همیشگی ودرگیریهای دیگه این فرصتو ازم گرفته بود . البته سفیدبرفی مامان همه خاطرات لحظات قشنگتو تو دفتر خاطراتت نوشتم وسعی میکنم من بعدرو ازاین طریق باهات باشم .... رهای زیبای مامان مرسی که دنیای مارو زیباوزیباتر کردی . دوستت داریم فرشته ناز . ...
21 بهمن 1392

سخنی بادخترکم ....

  دخترکم برای کسی که برایت نمیجنگد نجنگ...  چرا اشکهایت را هر روز پاک کنی.... کسی که باعث گریه ات میشود پاک کن... دخترکم به سوی کسی که ناز میکند دست نیاز دراز نکن...  بیاموز این تو هستی که باید ناز کنی.... دخترکم تو زیباترینی...   همیشه با این باور زندگی کن...  خودت را فراموش نکن.... شاید گریه یا خنده ات برای بعضی ها بی ارزش باشد....  اما به یاد داشته باش.... کسانی هستند که وقتی میخندی جان تازه میگیرند.......   دخترک من هیچگاه برای شروع دوباره دیر نیست.... ...
21 بهمن 1392

لالایی که موقع خوابوندن واست میخونم ....

لالایی لالا لالا  لالا لالا                                     لالا لالا لالا لالا لالا لالا گل پونه                                   گدااومد درخونه ابش دادیم بدش اومد                 &nbs...
21 بهمن 1392

کشور من درزمان تولدم

  رئیس جمهور وقت در زمان تولد:پایان دوره آقای احمدی نژاد وشروع  ریاست آقای حسن روحانی قیمت یک لیتر شیر:١٥٠٠ تومان قیمت پوشک پریما ترکیه ٥٦ تایی:٤٨٠٠٠ تومان قیمت یک لیتر بنزین:(آزاد)٧٠٠تومان(دولتی)٤٠٠تومان قیمت نان لواش:١٥٠تومان                                               قیمت گوشت گوساله:کیلویی ٢٨٠٠٠تومان  قیمت دلار:٣٥٠٠تومان &n...
21 بهمن 1392

دخترنازک نارنجی مامان :

عزیزم بنابه فرموده دکترت وازآنجایی که پیشرفت وزنت برام زیادقابل توجه نبود ازپایان چهار ماهگی واست غذای کمکی شروع کردم اولش فرنی خیلی رقیق بعدها لعاب برنج وسرلاک برنج بهت میدادم ... الان هم واست سوپ باموادمقوی مختلف و فرنی با بادام وموز درست میکنم عصرها واست سیب وآبمیوه میدم وواسه شامت غالبا سرلاک گندم ...... ازآنجایی که رفلکس معده داری گل دخترم شبها بهت شیر آنتی رفلکس خریدیم که باباداوود مهربون به زور واست گیرمیاره . خلاصه عزیزم تمام تلاشمونو میکنیم تا توچیزی کم نداشته باشی . همیشه آرزومیکنم خداهم برایت بهترینها را بخواهد وخوشبخت ترین وموفق ترین باشی چراکه پدرومادرهرچندخیلی تلاشگرومهربان  فقط وسیله اند .....
21 بهمن 1392

دخترکه داشته باشی ........

دختر که داشته باشی، با خود تصور می کنی پیچ و تاب شانه را در نرمی موهایش -وقتی کمی بلند تر شوند- و کیف عالم را می بری از انعکاس  تصویر خرگوشی بستنشان و  خنده ی از ته دلش امانت را می برد  دختر که داشته باشی گاهی دلت می لرزد از فکر اینکه روزی بر شانه  مردی دیگر -غیر از پدرش- تکیه می زند دختر که داشته باشی انتظار شیرین زبانی اش را می  کشی و پرحرفی اش!  دختر که داشته باشی مادرتر می شوی  دختر که  داشته باشی خوشبخت تری    ... عاششششششششقتم مامانیی...
20 بهمن 1392