رها کوچولورها کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره
پیوندعشق ماپیوندعشق ما، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

رها سفید برفی مامان وبابا

پانزده ماهگی وشکفتن هفتمین مرواریدت مبارک شیرینم ..........

1393/8/12 11:25
نویسنده : مامانی
356 بازدید
اشتراک گذاری

حبه انگورم گویی این دلواپسی ها تمامی ندارد ..

دلواپس از خوابت .از بیداریت خوردن وبی اشتهایی ات

انگارهمین دیروز بود که عروسکم شیرخشک میخورد ومن گریه

گریه ازینکه شیرکافی برای سیرکردن دردانه ام نداشتم..

آری آن روزها رهای من 4ماهش بود یعنی دقیقأ یک سال پیش;

من واهمه داشتم ازینکه ازدست بدهم آن نگاههای ملتمسانه دخترم را به هنگام خوردن شیر

ازدست بدهم نوازشهای مادرانه را به هنگام عرق کردن شیرین گندمکم

وبه واقع من از دست میدادم آن فشردن انگشتم را

میدانی نازمامان توبه هنگام خوردن شیر بادستهای کوچکت انگشت اشاره دستم را میگرفتی ومیفشردی...

چنان ملتمسانه نگاهم میکردی که گویا من فرصت شیرخوردن راازتو خواهم گرفت..

اما اکنون نیز همان باوررا دارم هیچ لحظه ای زیباتر ازآن لحظه نیست که کودکی شیره جان مادرش را میمکد...

دخترم;

برحسب اتفاق پانزدهمین ماهگردت مصادف شده باروز تاسوعای حسینی.

عزیزمادر;چطور میشود من ازکنار گریه هایت ساده بگذرم

 چطور میشود خون درحلقت ببینم وساکت بمانم وبگویم رضم به رضائک وتسلیما لامرک..........

آری دخترم: این هست حسینی که قبرش را بوسیدیم

چطور میشود ازکنارشیرین زبانیهای کودکانه ومظلومیت یک دختر سه ساله ساده گذشت......

چطورمیشود گرسنگی طفلی رادید وسیلی برصورتش نواخت......

چطور میشود سروروی گردآلود کودک معصوم سه ساله ای را تحمل کرد.........

این هست یزید ویزیدیان

رهای نازم ........ تو نیز دختری هستی همچون رقیه     نه عزیزتر     نه زیباتر ونه معصومتر وصدالبته کمتر .

دخترم فراموش نکن که چنین فرزندی به قیمت  زنده ماندن دین ما پدری چون حسین را سربریده یافت 

دخترم : یادمه اونروز که داشتم لباستو عوض میکردم گوشواره ات خارج شد ومن بعداز فرو کردن مجددش کمی لاله گوشت را متورم یافتم پوست قلبم کنده میشد با دیدنش اه از نهادم برمی خواست ..

وای برکسانی که گوشواره از گوش رقیه کندند

وای برکسانی که با یک دخترک سه ساله رفتاری بیرحمانه تر از بزرگترها برگزیدند...........

اللهم اول ظالم ظلم حق محمد وال محمد

پسندها (4)

نظرات (2)

مامان الهام
19 آبان 93 15:15
عسل خاله 15 ماهگیت و همین طور رویش هفتمین مرواریدت مبارک انشاالله همیشه شاد و سلامت باشی
مامانی
پاسخ
مرسی خاله مهربونم
شيرين
20 آبان 93 15:17
چقدر زیبا نوشتی عزیزم هزار تا بوس واسه رها جونم
مامانی
پاسخ
لطف داری عزیزم