اولین سفر مامان جون بعداز تولد رهاوتولد نیکان ...........
عزیزم 17 دی ماه مامان جون برای بار اول بدون رهای فندقش با هلیا اینا راهی مشهد شدن .....
البته کلی هول برش داشته بود که اگه بره حبه انگور من چی میشه که مثل همیشه آیسان ونفیسه فرشته نجات شدن وروزهای چهارشنبه وشنبه نگهداری از رهاسی رو به عهده گرفتن ..
البته دوروز در هفته یعنی پنجشنبه وجمعه که خودم خونم هیچ موردی نداشت .............
مامان جون اینا هم برای ساعت ده روزشبه بلیط برگشتشونه که انشااله اگه قسمت باشه نهار روز شنبه روکنارهم نوش جان میکنیم ...........
رهای نازم البته برای نگهداری تو نفیسه کافی بود ولی چون خاله یه مسافر پنج ماهه تو شکم داره دلم نمیاد برای شستن تو دچار دردسر بشه ویا خودشو زیاد به زحمت بندازه..
مامانی خوشگلم به سلامتی خاله خرداد ماه سال 1394یه پسر خاله زیبا مثل خودش تحویلت میده ...........انشاله که یه همبازی خوب واست باشه......
رها جونم باید بگم اکنون که درحال سپری کردن هفدهمین ماهگردت هستی صاحب دو مروارید جدید شدی که شامل دندان اسیای بالا وپایین سمته چپته..........انشاله به سلامتی وشادی عسلم.........مبارکت باشه...
دختر فندق من حالا ده تادندون داره که 5تافک بالاست وپنج تاش فک پایین .فدات بشم گلم چی کشیدی تا اون دندونای نسبتا درشت آسیات جووونه زدن ..........
شیطونک من الان که دارم اینارو مینویسم آیسان تورو برده پایین چون وقتی میام پای کامپیوتر از سر وکولم بالا میری که تو هم تایپ کنی .........
رها جان دختر دایی مهدیه هم پریروز یعنی شانزده دی ماه همبازی کوچولوی تو نیکان جون رو به دنیا آورد به امید روزی که پسر خاله نفیسه به دنیا بیاااد .