عسلم ما به اتفاق مامان جون 9 مرداد سال نود وپنج یه سر به پل معلق مشکین رفتیم که خیلی جالب بود وواسمون خوش گذشت .......... گلم هر چه قدر من توصیف کنم قابل درک نیست باید خودت تجربش کنی ولی امیدوارم با دیدن عکسهاش یه چیزهایی دستگیرت بشه........ البیته بعد از طی مسیر پل اون سر پل یه آش دوغ بسیار خوشمزه خوردیم وسوار کالسکه شدیم که خیلی خوشت اومده بود ......... البته با اینکه چله تابستون بود ولی بارون میبارید وهوا حسابی خنک بود ..... فندق من البته درسته که میگن دختر بچه در حوالی سه سالگی شیرین زبونترین وقتشه... تو مهد همه دعا وشعرهارو خیلی قشنگ یاد گرفتی وچنان شیرین وبامزه میخونی که آدم هو...